** درد دل عاشـق و معـشوق**

یه محیط گرم و صمیمی بین من و گنجیشکم

** درد دل عاشـق و معـشوق**

یه محیط گرم و صمیمی بین من و گنجیشکم

خداوندا....

خداوندا غرورم را شکستند

 

پل سبز عبورم را شکستند

 

چه بی رحمانه در پاییز غربت

 

دل سنگ صبورم را شکستند

 

  

نگهبانی

در جایی خواندم که

 

 دیوارهای دانشگاه را بلندتر از دیوارهای زندان ساخته اند

 

خُب حق دارند چون

 

          نگهبانی از فکرها خیلی دشوارتر از نگهبانی از جرم است...

 

عشق

عشق مثله آبه،میتونی توی دستات قایمش کنی،

 

اما آخرش دستتُ باز میکنی و میبینی که نیستش

 

قطره قطره چکیده، بدون اینکه بفهمی دستت پُر از خاطرست...