آوای باد انگار آوای خشکسالی ست
دنیا به این بزرگی یک کوزه سفالی ست.
باید که عشق ورزید,باید که مهربان بود
زیرا که زنده ماندن هر لحظه احتمالی ست.
رسیدن گل و نسرین بخیر و خوبی باد
بنفشه شاد وکش امد سمن صفا آورد
صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است
که مژده طرب از گلشـن سبـــا آورد
علاج ضعف دل ما کرشمه ساقی است
برآر ســر که طبـیـب امـد و دوا آورد
قاصدک!
شعر مرا از بر کن؛
برو آن گوشه باغ؛
سمت آن نرگس مست؛
و بخوان در گوشش و
بگو باور کن
یک نفر یاد تو را
دمی از دل نبرد...
آن کلاغی که پرید از فراز سر ِما
و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد
و صدایش همچون نیزه کوتاهی، پهنای افق را پیمود
خبر ما را خواهد برد به شهر
همه میدانند، همه میدانند که من و تو
از آن روزنه سرد عبوس باغ را دیدیم
و از آن شاخه بازیگر دور از دست
سیب را چیدیم.
یا ابا صالح مددی(عج)
دیدار تو تسکین دل منتظران است
بی تابش چشمان تو دریا نگران است
هجران به سر اید اگر از کعبه بتابی
تا وعده دیدار تو چند جمعه زمان است؟