** درد دل عاشـق و معـشوق**
یه محیط گرم و صمیمی بین من و گنجیشکم** درد دل عاشـق و معـشوق**
یه محیط گرم و صمیمی بین من و گنجیشکمجدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- اردیبهشت 1395 1
- اردیبهشت 1393 1
- اسفند 1392 1
- بهمن 1392 1
- آذر 1392 1
- آبان 1392 1
- مهر 1392 1
- شهریور 1392 1
- مرداد 1392 1
- اردیبهشت 1392 1
- فروردین 1392 1
- اسفند 1391 1
- بهمن 1391 1
- دی 1391 1
- آذر 1391 1
- آبان 1391 1
- مهر 1391 1
- شهریور 1391 1
- مرداد 1391 1
- تیر 1391 1
- خرداد 1391 1
- اردیبهشت 1391 1
- فروردین 1391 1
- اسفند 1390 1
- بهمن 1390 1
- دی 1390 1
- آذر 1390 1
- آبان 1390 1
- مهر 1390 1
- شهریور 1390 1
- مرداد 1390 1
- تیر 1390 1
- خرداد 1390 1
- اردیبهشت 1390 1
- فروردین 1390 1
- اسفند 1389 1
- بهمن 1389 1
- دی 1389 1
- آذر 1389 1
- آبان 1389 1
- مهر 1389 1
- شهریور 1389 2
- مرداد 1389 1
- تیر 1389 1
- خرداد 1389 1
- اردیبهشت 1389 1
- فروردین 1389 1
- اسفند 1388 1
- بهمن 1388 1
- دی 1388 1
- آذر 1388 1
- آبان 1388 1
- مهر 1388 1
- شهریور 1388 1
- مرداد 1388 2
- تیر 1388 1
- اردیبهشت 1388 1
- فروردین 1388 1
- بهمن 1387 1
- دی 1387 1
- آذر 1387 2
- مهر 1387 1
- شهریور 1387 2
- مرداد 1387 1
- تیر 1387 1
- خرداد 1387 1
- اردیبهشت 1387 1
- فروردین 1387 2
- اسفند 1386 1
- بهمن 1386 1
- دی 1386 1
- آذر 1386 2
- آبان 1386 3
- مهر 1386 3
- شهریور 1386 2
- مرداد 1386 5
- تیر 1386 6
- خرداد 1386 3
- اردیبهشت 1386 4
- فروردین 1386 3
- اسفند 1385 2
- بهمن 1385 3
- دی 1385 4
- آذر 1385 5
- آبان 1385 7
- مهر 1385 9
- شهریور 1385 6
- مرداد 1385 11
- تیر 1385 21
- خرداد 1385 39
تقویم
اردیبهشت 1395| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آمار : 439019 بازدید
Powered by Blogsky
سلام......خوبی؟
میگم ماااااااااااااااااااااااااااا
با حالی ی ی ی ی ی ی ی ی
خیلی با حالی ی ی ی ی ی
بینهایت با حالی ی ی ی ی
وا ی ی ی ی ی ی ...
اخ اخ .....اخ..وای
سرم..........
افتادم..........
یکی یه لیوان شربت بده من..
دوست من.........
به منم سر بزن ......
منتظرتم
عمو نوروز
حرف آخر رو میزنم
علی:تو کی هستی؟
موجود ناشناخته: من؛من خدای تو هستم
علی:نه بابا.
........ این گفتگو چند دقیقه ای به طول می انجامد تا اینکه
علی:قبول.تو خدایی ولی جون هر کی دوست داری الان برو من امتحانام شروع شده .مزاحم نشو.یه وقت دیگه بیا.مخلصتیم.
و خدا اینچنین می رود.
موفق باشید.
وب شما هم خیلی خوب بود
سلام
شما هم وبلاگ زیبایی داری-موفق باشی
من چشم تو چشم خدا میگذاشتم و سکوت میکردم
و هرچی تو دلم بود رو بی صدا بهش میگفتم
سلام..اول ممنون که به کلبه ی حقیرانه ی ما هم سر زدین..دوم ممنون که نظر دادید..و سوم سوال خیلیییییی سختی پرسیدید...شاید حالا بگم این رو میگم..اون رو میگم.. فلان حرف هارو میزنم و.....ولی شاید در اون لحظه زبونم بند بیاد و .....
موفق باشی...یا حق...
سلام....
خوبی وصال جووون
حب باس بگم که از خدا میخواستم که عشقم رو بهم برگردونه....
یا اینکه بانی جداییم رو بهم نشون بده....
یا اینکه منو به گذشته برگردونه که اشتباهات گذشته رو جبران کنم.....
موید باشی....
red rose
سلام دوست خوبم سوال خوبی طرح کردی من براساس خواسته ها و نیازم میگم خدای هیچی دلی را چشم انتظار نذار و خدایا یه کوچولو کمکم کن در راه رسیدن به هدفهام....
همین...........
ببخشید یه مدت نبودم آخه وبلاگ قبلیم قات زده... تازه گرفتار درس و کنکور....... این حرفا بودم یه وبلاگ جدید زدم آدرسشه اینه دوست داشتی بیا و به جای اون آدرسم بذار...
آدرسش اینه http://arezoo62.blogsky.com
به هر حال شاد باشی راستی وبلاگ گروهیمون مثل اینکه منحل شده خیلی وقته آپ نکردیم.... به هر حال شاد باشی
سلام به دوست عزیزم
از اینکه چند صباحی پیشت نبودم شرمنده تم
مشکلی برام پیش اومده بود که کمی الان بهترم
شما هم بی مرام شدیدی و به من سر نمیزنی.
در مورد سووالتون بگم گه خدا همیشه پیش منه و
با هم هستیم . در وجودم ئر دلم ئر تمام لحظه های زندگی ام
و همیشه از خدای خوبم میخوام تمام آرزوهای عزیزان و دوستانم را براورده کنه
سووالت خیلی جالب بود. خدا قوت
بیا به نزد من
دوست عزیز سلام . اومدم هم سلامی بدم خدمتت و هم بگم که یه مشکل بزرگ برام پیش اومده که به کمکت نیاز دارم تونستی یه سر بزن و منو راهنمایی کن .
خداحافظ و منتظرتم .
به مناسبت روز تولد حضرت فاطمه الزهرا
3 شاخه ی گل تقدیم میکنم ....
[گل] شاخه ی گل برای شما
[گل] شاخه ی گل برای مادر عزیز و مهربونت
[گل] و آخرین شاخه ی گل تقدیم به تمام مادرهای دوست داشتنی این دنیا.
از اینکه منو. به جشن وبلاگت دعوت کرده بودید ممنونم. امیدوارم به همین قشنگی ادامه بدید
خرمن خرمن گلهای بهشتی که با اراده خالق هستی خلق شده تقدیم به همه عاشقان چرا که عشق زیبا است . میلاد گل زیبای بهشتی دخت نبوت همسر ولایت مادر امامت فاطمه زهرا و روز گرامی داشت مادر که عاشق است مبارکباد .
سلام
چرا آ پ نمی کنی؟
من آپ کردم بیایی خیلی خوشحال میشم
سلام
ببخشید که یکمی دیر شد اما کارت عالی بود مثل همیشه
موفق باشی
منتظرت هستم
بای
سلام
دوست عزیز وبلاگ نویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های جالبی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.
بای
درود...
ممنون از تبریکتان.
خدا...
در آغوشم جا می گیرد؟!!!
سلام.....
خوبییییییییییییییی....
آپیدم ....
زودی بیا که دلتنگتم....
موید باشی
red rose[گل]
به هش می گم :
پس تا حالا کجا بودی
خیلی وقت پیشا صدات کرده بودم.
....
من رومو ازش بر میگردونم و میگم چرا زینب عشقمو ازم گرفتی بدون اون حتی به تو هم دیگهایمان ندارم
من بهش میگفتم خیلی دوست دارم چون میدونم هرچی برام بخوای بهترینه.
عاشقتم خدا جون
بهش میگم خدایا کمرم زیر این همه مشکل خم شده.بهش میگم دلم داغونه.وازش میخوام کمکم کنه .اگه عشق به علی نبود تا حالا مرده بودم.
جهان پیر است وبی بنیاد ازاین فرهاد کشت فریاد
آن موقع است که تمام درد دلهاییم که تا الان هیچ کی نشنیده فقط و فقط به آن میگم تاسبک شوم
میگم خدایا منو ببر پیش عزیزترین عزیزم...
میگفتم دلم گرفته از خودم که اسیر این زمین شدمو میندازم ژایین دستامو دراز میکنم دستامو تو دستای گرم خودش بگیره و نجاتم بده.
خیلی خوشحال میشم اونوقت خوشحال میشم ازاینکه اونقدر نزد خدا عزیزم که اومده کنارم\ وازش میخوام به همه عاشقا کمک کنه منم به عشقم برسونه
فقط ازش میخوام منو به آغوشش بکشه و بهم آرامش بده
بهم اطمینان بده که تنها نیستم
و هر وقت بخوام آغوشش به روی من بازه
با وجود اینکه دورم شلوغه خیلی تنهام
شاید من لایق آغوش اون نیستم اما فقط اونو لایق آغوش خودم میدونم
از کودکی آرزوم بوده برای لحظه ای هم که شده بغلم کنه ........
salam
hatman barmigardam migam
nemidooonam ama motmaenam
migam kheili doset daram ama dir omadi!!! l
میمیرم
میگم خدا خیلی خستم این حق من از زندگی نبود چرا همش تحقیر میشم چرا باید غرورم و بشکنم چرا همش من چرا فکر می کنم دوستم نداره
خجالت میکشم
از خونمون و از اینکه وسایل پذیرایی ندارم. از اینکه باید تو زیرزمینمون پذیرای خدا باشم. بهش میگم خدا جونم من هر روز باهات حرف میزنم. امروز تو اومدی اینجا و میخوای باهام حرف بزنی. پس بهم بگو که همه چی درست میشه. بگو که الکی نگرانم. بگو که همه چی به خوبی میگذره. بگو که خیلی دوستم داری. بگو که همیشه پشتمی و تنهام نمیذاری. خداجونم بذار سیر ببینمت. بذار بغلت کنم. بذار با وجود تو احساس امنیت کنم. اینجا بمون و رنگ و روی خونمونو عوض کن تا مهمونای غریبه ای که میخوان چند روز دیگه بیان با وجود تو کمبودای زندگیمونو نبینن...
دوستت دارم
دوستم داشته باش
بهش میگم خداجون منو به عشقم برسون ........ همین
اونوقت حتی حرف زدنم یادم میره
از اینکه اتاقم به این شکله خجالت میکشم
می پرم توبغلش وگریه میکنم میگم بهم بگه دوسم داره آخه این جمله روهیشکی بهم نگفته شده بغض واسم...
یه سوال ازش میپرسم
خدایا از من راضی هستی؟
و اگه بگه آره..........................
می گم حقم نبود هیچی تو این دنیا حقم نبود خدااااااااااااااااااااااااااااااااا